درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 197
بازدید کل : 3235
تعداد مطالب : 151
تعداد نظرات : 46
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


off boy
khamoosh
شنبه 25 آذر 1391برچسب:, :: 15:28 ::  نويسنده : علی
گاهی احساس آخرین بیسکویت باقیمانده دریک بسته را دارم!

تنها،

شکسته.

و از همه بدتر اینکه

او که مرا میخواست
.
....
.
...
.
.
دیگر "سیر" شده است!




شنبه 11 آذر 1391برچسب:, :: 22:15 ::  نويسنده : علی
گمـــــــــان می کـــــردم وقتــــــــی نبــــــ ـــــــ ــــــــ ــــــــاشم



دلـــــت می گیــــــ ـــــــ ــــــــ ــــــــرد



1 روز



1 ماه



1 سال



از رفتنــــــ ـــــــ ــــــــ ــــــــم می گذرد . . .


چه خیـــــال ِ بیهوده ایـــــــ



وقــــتی دلت با دیگریســــــــت ...




شنبه 11 آذر 1391برچسب:, :: 21:44 ::  نويسنده : علی

مـیــטּ بـﮧ مـَرב بــوבنـت نیآز בآرهِ...

مـَرב بآش...

مــَرבونــِﮧ حــَـرف بـِـزَטּ . . .

مـَـرבونـِﮧ بخــَنـב . . .

مــَرבونــِﮧ عــِـشـق بــِوَرز . . .

مــَرבونـِﮧ گــِریـﮧ ڪـُטּ . . .

مـَرבونـِﮧ بـِبـَخـش . . .

مــَرב بآش ، نــَﮧ فـقـط بآ جـِسمـِت !

بآ نـِـگآهـِت ، بآ اِحـسآسـِت ، بآ آغـوشـِت...

مــَرב بـــآش وَ هیـچـوَقـت نآمـَرבے نــَڪــُـטּ !

مـَـخصـوصآ بَرآےِ ڪـَسے ڪـﮧ بـﮧ مـَرבونــِـگیـت تـِـڪیـﮧ ڪـرבهِ

و بآوَرِت ڪـَرבه

 



چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 23:43 ::  نويسنده : علی

دلـــم سفـــر میخواهـــد....

نـــه بـــرای رسیـــدن....

بـــرای رفتـــن ....................!




سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, :: 23:40 ::  نويسنده : علی

نــــــــرو !!

دردنــــاک تریـــــن

" التمــــاس" جهــــان اســــت ...........!



دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:, :: 21:55 ::  نويسنده : علی
خدایا یادت هست؟
اون روز دستتو گرفتم
بردم پیش اون با انگشت مستقیم نشون دادم
گفتم
خدایا من اینو میخوام!
...
خودت درسش كن
نگاهی بهش انداختی وگفتی.......... این!؟
من بهترازاینو بهت میدم"
من پاهامو به زمین كوبیدمو گفتم
نه!!!!
همین! من اینوخیلی دوست دارم!فقط همینو میخوام!
برگشتی مستقیم زل زدی تو چشامو گفتی:
نمیشه!آخه اون مال كس دیگه ای شده
بعد روتوبرگردوندی
قدم زنان رفتی
خدایا یادت هست؟
من هنوز تنهام ...




دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:, :: 21:45 ::  نويسنده : علی
این روزهــ ــا آسان تر از یاد می روم!...

آسان تــر فراموشم می کنند ...

آرامم ...

گله ای نیستــ ؛ شکایتــی نیستــ ...

انتظاری نیستــ ؛بهــانه ای نیستــ ...

این روزهــا تنهــا آرامم ... وحشـــی آرام !!!

آنقدر آرامم

که به جنونِ چندین ساله امــ شک کرده ام !

می ترسم نکنــد مرده باشـــم و

خودم خبــر نداشته باشــم !...
 
 


سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 22:9 ::  نويسنده : علی

 

این روزها یکرنگ که باشی چشمشان را میزنی!!!
خسته می شوند از رنگ تكراریت،
این روزها دوره ی رنگین كمان هاست...!!



سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 22:18 ::  نويسنده : علی
به انتهای بودنم رسیده ام… اما … اشک نمی ریزم… پنهان شده ام پشت لبخندی که درد میکند…
 
 


سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 22:15 ::  نويسنده : علی
آره بخند،بخند که حالم خنده داره...
 



جمعه 5 آبان 1391برچسب:, :: 15:45 ::  نويسنده : علی

بچه ها به لینک پایین یه سر بزنین خیلی سرگرم کننده ست واقعا جالبه


http://khodaeiblog.persiangig.com/document/2.htm



چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, :: 19:58 ::  نويسنده : علی
تلخی این روزهایم را ببخشید…

دیگر قندی در دلم آب نمیشود…
 
 
 


چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, :: 19:44 ::  نويسنده : علی

خـــــــــدایا تمامــ ــ ــ خنده هایـ تلخ امروزمـــ را میدهــ ــ ـمـ



یکی از گریــ ــه هایـ شیرین کودکـــــی ام را پس بده

 

 



یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 22:52 ::  نويسنده : علی
کـاش وَقـتهـ ـایِ تــَنهـ ـایی
یــِکی از تو سایـه مـ ـی اومَد و مـِثلِ پــِسَرخالــه میگــُفـت
نــ ـون بـــِگیرَم
نـَـ ـفت بـــِگیرَم
دِلــِ ـت گــِـرِفتِه
مَنــَـ ـــم مــیگــُــفتــَم اره
بَعد فــَقــَط مینــِشَست کِنارَم و سکوت میکــَرد
مَنــَ ــم مِثلِ کــُـــلاه قِرمِزی سَرَمو میزاشتـــَ ـــم رو زانوش
 
 


سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:, :: 1:13 ::  نويسنده : علی
لاک غلط گیر بر می دارم ..
و «تو» را ...
از تمام خاطراتم پاک می کنم ...
«تـــــــــو» ...........
غلطِ اضافی زندگی ام بودی .. !!
 
 


پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 1:45 ::  نويسنده : علی

وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره
میفهمی ... پیر شده
وقتی داره صورتشو اصلاح میکنه و دستش میلرزه
میفهمی .... پیر شده

وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره
میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه....

و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش
به خاطر غصه های تو بود...



شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 1:38 ::  نويسنده : علی

واقعی بودیم

باورمان نکردند

مجازی شدیم

فیلترمان کردند

و چه دنیایی ساخته‌اند

برای ما نسل سوخته . . .!!



جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, :: 2:35 ::  نويسنده : علی
فقیر که باشی
هر وصله ای
می چسبد
به لباست !
 
 


سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 16:7 ::  نويسنده : علی

اینجا ایران است!



این که شما در خانه چه برنامه‌اى می‌بینید به ما مربوط است، اینکه در خیابان چه می‌پوشید به ما مربوط است، آنچه می‌نوشید و آنچه می‌گویید به ما مربوط است! با چه کسى بیرون میروید به‌ ما مربوط است، چه دینى دارید و چگونه آرایش میکنید به ما مربوط است؛

اما امنیت، وضع معیشت، قدرت خرید، کیفیت تحصیل، آینده فرزندانتان، تفریح جوانانتان، امنیت راه‌ها، مشکل مسکن و بقیه موارد به ما مربوط نیست، مشکل خودتان است

 



سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 16:2 ::  نويسنده : علی
یک نخ…

یک پاکت…

یک عمر هم که سیگار بکشم فایده ندارد !

تا خودم نسوزم ، دلم آرام نمی شود …
 
 
 


چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, :: 15:28 ::  نويسنده : علی
بعضی آدمــها باید مثل جعبه ی ســیــگار برچسب هشــدار داشته باشـند
تا فـراموش نکـنی
که دوسـت داشـتن آنـهــا
فقط بـرای تو ضـرر دارد و بســـــ


یک شنبه 29 مرداد 1391برچسب:, :: 21:11 ::  نويسنده : علی

قوی ترین حسی که یه زن میتونه به مردش بده اینه که بهش افتخار کنه با تمام کمبوداش.....!

 



پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 18:0 ::  نويسنده : علی
به سلامتی پسری که پولهای مچاله شدشو اروم گذاشت جلوی فروشنده و گفت:
برای روز پدر یک کمربند می خوام..
فروشنده:چه جنسی باشه؟
پسر کوچولو:
..
..
..
..
..
..
..
..
فرقی نمیکنه فقط دردش کم باشه...



پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:51 ::  نويسنده : علی

من از آغاز میترسم
من از پرواز می ترسم

: من از آغاز یک پرواز بی احساس می ترسم!
من از تکرار می ترسم
من از انکار می ترسم

 من از تکرار انکار همین احساس می ترسم!
من از سوختن نمی ترسم

 من از ساختن نمی ترسم من از ساختن کنار سوختن احساس می ترسم!
من از تاختن نمی ترسم

 من از باختن نمی ترسم من از تاختن برای باختن احساس می ترسم!
من از احساس می ترسم

 من از آغاز یک پرواز بی احساس واسه تکرار انکار دل حساس می ترسم!
 من از تاختن برای باختن احساس برای سوختن و ساختن کنار این دل حساس میترسم!
 من از پرواز بی احساس می ترسم



پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:47 ::  نويسنده : علی
اگر تو به راستی انسان باشی...
هر جانوری در کنارت باشد آرامش خواهد داشت...
 


پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:45 ::  نويسنده : علی
آدم هایی که زیاد می خندند ، خنده هایشان دروغیست !
نقابی است به روی غم هایشان
 


یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, :: 23:28 ::  نويسنده : علی



یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, :: 2:18 ::  نويسنده : علی

لبخند بزن, فردار روز بدتری است
فقیر به دنبال شادی ثروتمند و پولدار به دنبال ارامش زندگی فقیر

کودک به دنبال ازادی بزرگتر و بزرگتر به دنبال سادگی کودک است

......
......
پیر به دنبال قدرت جوان و چوان در پی تجربه سالمند است

انان که رفته اند در ارزوی بازگشت و انان که مانده اند در رویای رفتن دارند.....

خدایا,کدامین پل در کجای دنیای شکسته است که هیچکس به مقصد خود نمی رسد...

ساعتها بگذردبخوابند.بیهوده زیستن را نیازی به شمردن نیست.



یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, :: 2:11 ::  نويسنده : علی

مارکوپولو در سفر نامه اش به ایران می نویسد:

در راه چین به سرزمینی رسیدم که عادات عجیبی داشتند.

این قوم یک ماه از سال را یواشکی و در خفا غذا می خوردند !!

 



پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, :: 2:11 ::  نويسنده : علی

جادوگری که روی درخت انجیر زندگی می کند.

به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم

لستر هم با زرنگی آرزو کرد

دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد

بعد با هر کدام از این سه آرزو

سه آرزوی دیگر آرزو کرد

آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی

بعد با هر کدام از این دوازده آرزو

سه آرزوی دیگر خواست

که تعداد آرزوهایش رسید به ۴۶ یا ۵۲ یا…

به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد

برای خواستن یه آرزوی دیگر

تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به…

۵میلیارد و هفت میلیون و۱۸هزار و۳۴آرزو

بعد آرزو هایش را پهن کرد روی زمین

و شروع کرد به کف زدن و رقصیدن

جست و خیز کردن و آواز خواندن

و آرزو کردن برای داشتن آرزوهای بیشتر

بیشتر و بیشتر

در حالی که دیگران میخندیدند و گریه میکردند

عشق می ورزیدند و محبت میکردند

لستر وسط آرزوهایش نشست

آنها را روی هم ریخت تا شد مثل یک تپه طلا

و نشست به شمردنشان تا ……

پیر شد

و بعد یک شب او را پیدا کردند در حالی که مرده بود

و آرزوهایش دور و برش تلنبار شده بودند

آرزوهایش را شمردند

حتی یکی از آنها هم گم نشده بود

همشان نو بودند و برق میزدند

بفرمائید چند تا بردارید

به یاد لستر هم باشید

که در دنیای سیب ها و بوسه ها و کفش ها

همه آرزوهایش را با خواستن آرزوهای بیشتر حرام کرد!!!



پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, :: 1:38 ::  نويسنده : علی

 برترین ها: آنها 3 نفرند؛ كنار پیاده‌رو می‌نشینند و پول درمی‌آورند. كارشان را دیوانه‌وار دوست دارند....

برای دیدن کامل متن به ادامه مطاب بروید



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, :: 2:11 ::  نويسنده : علی

من آن گابرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی ولی با خفت و خواری پی شبنم نمی گردم...

 



پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, :: 2:8 ::  نويسنده : علی

یادت باشه وقتی انگشتت رو به سمت کسی اشاره میگیری، سه تا انگشتت به سمت خودت اشاره رفته !!!

 



چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 20:45 ::  نويسنده : علی

گناه در فرهنگ ژاپنی ها

 

بر گرفته از صفحه تهمینه میلانی فیلمنامه نویس و کارگردان سینمای ایران

می‌گویند در فرهنگ ژاپنی مفهمومی بنام "گناه" وجود نداره... و اصلا" مردم با این مفهموم هیچ آشنایی ندارن... تنها مفهوم بازدارنده در اونجا، "شرمندگی" است. واسه همینه که کسی که درست کارش و انجام نمیده و پیش مردم شرمنده میشه، حتی ممکنه که دست به خودکشی بزنه، چون دیگه چیزی برای از دست دادن نداره... "شرمندگی" مفهوم زمینی و "گناه" مفهوم آسمانی است. "شرمندگی" بین شخص و اطرافیانش اتفاق میفته، اطرافیانی که شخص همیشه اونها رو میبینه، ولی "گناه" بین شخص و خدایی هست .... و نتیجه این 2 باور رو ببینید!

بی‌دینان ژاپنی ، آزاده !

بعد از آنکه خواندیم که چطور وقتی برق شهر قطع شد مردم داخل سوپر مارکتها و فروشگاههای بزرگ به آرامی و در تاریکی همه چیزهایی را که در سبد خریدشان قرار داده بودند سر جایشان برگرداندند و به آرامی از فروشگاهها خارج شدند.

چیزی نگذشت که تمیزی و نظم کمپهای مردم سیلزده که توی ورزشگاههای شهر بنا شده بود توجه همه را جلب کرد ، بعد دیدیم که مسئولان شهر جلوی مردم سجده میکنند و معذرت میخواهند بخاطر اینکه سونامی شده و ما نتوانستیم بهتر از این از شما مراقبت کنیم.

چیزی نگذشت که عکس مدارس صحرایی شهر فوکوشیما منتشر شد ! با نهایت شرمندگی سالن ورزشی رو پارتیشن زده بودند و بصورت کلاسهای مجزا با حداکثر ۱۵ دانش آموز در آورده بودند . نکته اش هم اینکه همه کلاسها یه ال سی دی ۳۲ اینچی داشت. وزیر آموش و پرورششان هم توی رسانه ها ضمن کلی عذر خواهی قول داد که بزودی حداقل امکانات را برای دانش آموزان مهیا خواهد کرد. یعنی این چیزها را تازه زیر حداقل میدانند! محاسبه کنید حداکثر را.

چند روز قبل هم مطلع شدیم که پیرمردهای ژاپنی سپاه مهندسین پیر تشکیل داده اند و داوطلب اینکه بروند فوکوشیما و در مهار نیروگاه کمک کنند تا جوانترها در معرض تشعشعات نیروگاه و مرگ قرار نگیرند! چرا؟ چون نسبت به جوانها کمتر از عمرشان باقی مانده و اثرات ناگوار رادیواکتیو زمان کمتری در کشورشان باقی خواهد ماند و خودشان هم زمان کمتری رنج و دردش را تحمل خواهند کرد! همینقدر منطقی و بشر دوستانه.

حالا هم که این خبر پایین در آمده که بزرگواری میفرمایید و میخوانید:


بازگرداندن میلیاردها ین پس از سونامی:

بگزارش خبرگزاری آلمان، مردم ژاپن، که در ماههای گذشته، بحران سیل ، سونامی و نشت مواد رادیواکتیو را پشت سر گذاشته‌اند، بیش از سه و نیم میلیارد ین ( بیش از ۴۵ میلیون دلار) پول را که در مناطق سیل زده یافته اند به دولت بازگردانده اند.

همچنین ۵۷۰۰ گاوصندوق پیدا شده پس از سیل که حاوی بیش از دو میلیارد ین بوده، به دولت داده شده است.

سخنگوی پلیس ژاپن اعلام کرد مردم و داوطلبان همچنان کیف پولهای پیدا شده را تحویل میدهند و تا کنون ۹۶ درصد مبالغ پیدا شده، به صاحبانشان بازگردانده شده است.

زلزله و سونامی در ژاپن که در ماه مارس رخ داد، دستکم ۲۰ هزار کشته و هزاران نفر بیخانمان برجا گذاشت.

اونوقت فکرشو بکنید خدا ما رو ببره بهشت، اینا رو ببره جهنم!!!



دو شنبه 12 تير 1391برچسب:, :: 20:30 ::  نويسنده : علی

چارلی چاپلین میگوید:

با پول....

میشود خانه خرید ولی آشیانه نه!،

میتوان رخت خواب خرید ولی خواب نه!،

میتوان ساعت خرید ولی زمان نه!،

میتوان مقام خرید ولی احترام نه!،

میتوان کتاب خرید ولی دانش نه!،

میتوان دارو خرید ولی سلامتی نه!،

میتوان آدم خرید ولی دل نه!!!

 

به چارلی چاپلین بگویید به گوشش برساند...



یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 16:28 ::  نويسنده : علی

بعضی از آدمها را باید چند بار خواند تا معنی آنها را فهمید
وبعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت
..


بعضی آدمها جلد زرکوب دارند٬بعضی جلد
 ضخیم،

بعضی جلد نازک و بعضی  اصلا جلد ندارند.


بعضی آدمها با کاغذ کاهی نا مرغوب چاپ می شوند
 و بعضی با کاغذ خارجی 


بعضی آدمها تر جمه شده اند و

بعضی تفسیر می شوند .


بعضی از آدمها تجدید چاپ می شوند و

بعضی از آدمها فتو کپی آدمهای دیگرند .

 

بعضی از آدمها دارای صفحات سیاه وسفیداند و

بعضی از آدمها صفحات رنگی و جذاب دارند.


بعضی از آدمها قیمت پشت جلد دارند
.


بعضی از آدمها با چند درصد تخفیف به فروش می رسند
.

بعضی از آدمها بعد از فروش پس گرفته نمی شوند .


بعضی ازآدمها را باید جلد گرفت
.

بعضی از آدمها را می شود توی جیب گذاشت و بعضی را توی کیف.


بعضی از آدمها نمایشنامه اند ودرچند پرده نوشته
 و اجرا می شوند
.


بعضی از آدمها فقط جدول سرگرمی اند
وبعضی ها معلومات عمومی
.


بعضی از آدمها خط خوردگی و خط زدگی دارند و

بعضی از آدمها غلط های چاپی فراوان .


ازروی بعضی از آدمها باید مشق نوشت و

از روی بعضی آدمها باید جریمه نوشت



جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 15:11 ::  نويسنده : علی

برای شارژ سیمکارتتون میتونین از دوتا سایت زیر استفاده کنین این دوتا سایت هم قابل اطمینانن هم امکانات خوبی دارن که یکی از امکانات جالبشون اتو شارژ یا همون شارژ بر خطه که مستقیم سیم کارتتون رو شارژ میکنه

 

خريد شارژ ايرانسل، شارژ همراه اول و تاليا با تخفيف وبژه در تهران شارژ

خرید کارت شارژ | شرکت آسیا شارژ



صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب